ایران کشوری استثنایی در زمینه داشتن منابع آبی، بویژه منابع آب های ژرف است که به گفته برخی کارشناسان اگر استحصال آب های ژرف طبق پژوهش های دقیق، جانمایی درست و تأکید بر اثبات تجدیدپذیر بودن صورت گیرد، در شرایط کمبود شدید آب شرب بلامانع است.
دکتر عبداله سعیدی مشاور زمین شناسی ساختمانی مؤسسه تحقیقات آب در پروژه پژوهشی پتانسیل یابی پهنه های مستعد آبهای ژرف کشور، در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی آب ایران می گوید: این پروژه که مجری آن دانشگاه تهران می باشد و از همکاری اساتید سایر دانشگاه ها نیز بهره می برد اکنون در مرحله ی شناخت می باشد. پروژه آب های ژرف اکنون در آغاز راه است و از نظر اینجانب هنوز وقت استفاده از آب های ژرف فرا نرسیده است. گرچه در هر زمینه ای لازم است پروژه های پژوهشی انجام گیرد تا توانایی ها و منابع آبی کشور شناخته شوند.
وی در پاسخ به این پرسش که از نظر شما بحران آب چقدر جدی است؟ و چه پیش آمده که به این نقطه رسیدیم و حال چه باید کرد؟ گفت: بدون شک بحران آب خیلی جدی است. از نظر من ما کمبود آب نداریم، ولی آب را به شدت هدر می دهیم. به طور یقین می دانید که آمارهای دقیق تمام مصارف آب کشور، شامل کشاورزی، صنعت و شهری و … وجود دارد. درصد بزرگی از آب جاری و زیرزمینی صرف کشاورزی می شود. اگر می خواهیم آب را نگهداری کنیم و از بحران جلوگیری کنیم باید مدیریت کنیم و تأکید می کنم آب بخش کشاورزی باید مدیریت قوی و توانمند داشته باشد. مشکل آب کشور مشکل مدیریت و راهکارهای پر اشتباه آن است. این یک روند و پروسه بسیار جدی و بزرگی است که وزارت نیرو و وزارت کشاورزی باید آن را انجام دهند. ما آب ها را بی رویه مصرف کرده و می کنیم بدون اینکه توجه کنیم (البته وزارت نیرو بطور دقیق میداند) میزان بارندگی و میزان مصرف آب چه رابطه ای با هم دارند.
بر پایه آمارهای منتشر شده، سال به سال از میزان بارندگی ها کم می شود و این یک روند جهانی است که عامل آن نیترات آب و هوایی و گرمایش جهانی در حال رویداد است. در اصل تمام فرآیندهای پدید آمده در زمین از جمله شرایط آب و هوایی و بارندگی بصورت چرخه (سیکل) انجام می شود. کشور ما اکنون در دوره کم بارش هستیم. ببینید امسال وزارت کشاورزی عنوان می کند ما از لحاظ تولید گندم به خودکفایی رسیده ایم، این درست نیست. چه برنامه زیربنایی اجرا شده که تولید گندم کشور به اندازه مصرف رسیده باشد؟ هر سال کشاورزان سرتاسر کشور به کاشت گندم دیم مبادرت می کنند، اگر یکسال در فصل بهار بارندگی خوبی وجود داشته باشد، برداشت گندم بالا می رود و با مصرف آن برابری می کند و اعلام می شود به خودکفایی رسیده ایم. برای محصولات کشاورزی هیچگاه برنامه مدونی وجود ندارد و وزارت کشاورزی اشرافی بر تولیدات داخلی ندارد. اگر یکسال شرایط مناسب باشد، تولید بالا می رود و اگر شرایط آب و هوایی مناسب نباشد، دچار کمبود می شویم. بنابراین این دوره های بارندگی متفاوت است. در دهه های گذشته هیچ رابطه ای بین نرخ بارندگی و مصرف از آب های جاری و زیرزمینی را رعایت نکرده ایم. به نظر من یکی از راه های کسب آب، می تواند اجرای پروژه های پژوهشی و اجرایی بر روی آب های بدون مصرف فصل های پاییز و زمستان باشد که هدر رفته و یا به حوضه های رسوبی شمال و یا جنوب میریزند. برای نمونه، در هفته های اخیر در بخشهای جنوبی کشور مانند هرمزگان و بلوچستان بارندگی های خوبی شده است. بارندگی ها در این مناطق در همین ماههای بهمن و اسفند پدید می آید. بارندگی ها به اندازهای شدید و قوی است که در طول یک روز به بیش از 50 میلیمتر میرسد. این آب ها بصورت سیلاب های بزرگ به دریا می ریزند بدون اینکه از آنها استفاده کرده باشیم. یکی از ویژگیهای بی بدیل بلوچستان این است که اصلا آب شور وجود ندارد و تمامی آب ها قابل استفاده کشاورزی، صنعتی و شرب است.
در این پهنه از کشور رودخانه هایی وجود دارند که گاه بستر آنها به بیش از 300 متر و گاه بیش از 500 متر می رسد.
وقتی سیلابها ایجاد می شوند، میلیونها و شاید چند میلیارد متر مکعب آب تولید می شود که اگر برنامه هایی برای کنترل این آب های رایگان وجود داشته باشد هیچگاه نمی توان از کمبود آب، گفته هایی به میان آورد.
وی ادامه داد: برای این آب های بدون هزینه باید برنامه ریزی شود و باید بوسیله سدهای زیادی، چه سدهای رسوب گیر و چه سدهای ذخیره آب این آب ها را به دام انداخت. در هرمزگان سدهای کوچک زیادی بر روی رودخانه های بزرگ و کوچک برای تغذیه آبخوان ها ساخته شده اند که بسیار عالی است. ولی بسیاری از این سدها با رسوب های حمل شده در پشت آنها پر شده و خاصیت خود را از دست داده اند. این سدها باید لایروبی و رسوب زدایی شوند تا مفید باشند.
در مجموع بایستی یک معادله بین نرخ بارندگی و نرخ برداشت آب برقرار باشد، که ما یک طرف معادله را با برداشت های بی رویه و بیش از حد آب بهم زده ایم. باید برداشت آب را تنظیم و مدیریت کنیم، باید از حفر چاه های بدون جواز به شدت جلوگیری شود و برای هر منطقه ژرفای معینی تعیین شود. جلوگیری از بخشی از تولیدات کشاورزی پر مصرف آب، بهتر از اینست که سفره های آب زیرزمینی خود را از بین ببریم، که در پی آن فاجعه های فرونشست ها و تخریب سفره های طبیعی ایجاد میشود. وقتی بی رویه برداشت شود، ویژگی طبیعی خاک با از بین رفتن منافذ بین دانهای و فشردگی آن از بین رفته و یک قشر نفوذ ناپذیر بوجود می آید که هیچگاه در آن نمی تواند یک سفره آب زیرزمینی باز تولید شود. برای برداشت های آب ژرف شاید تنها فردی باشم که زیاد با آن موافق نباشد. وقتی که ما توانایی مدیریت آب های جاری و سفره های زیرزمینی را مدیریت کنیم. باید برنامه دیگری تولید کنیم تنها بازمانده های آبهای زیرزمینی از ژرفا را نیز از بین ببریم؟ با وجود آگاهی از کمبود آب، هنوز نتوانسته ایم و یا نخواسته ایم کشاورزی را از روش های سنتی به روشهای مدرن و علمی تغییر دهیم. با روشهای سنتی کشاورزی آب را بطور غیر منصفانه ای هدر داده و از بین می بریم. شرایط کشت وکار کشور هنوز با روشهای کشاورزی 500سال گذشته انجام می شود، گرچه مردمان آن زمان با دانش بهره وری از آب های قنات، آب را با اقتصاد و برنامه استفاده می کرده اند.
اولین مشکلی که برای استخراج آب های ژرف وجو دارد، هزینه های استخراج آنها می باشد. آیا از نظر اقتصاد به صرفه می باشد؟ روشن هست که پس از بالا آوردن آنها به چه قیمتی به نیازمندان داده می شود؟ برای رسیدن به نتیجه ای زود هنگام باور من بر اینست که این پروژه در یک پهنه کوچک و به صورت آزمایشی انجام شود و در صورت نتیجه مثبت این پروژه برای سرتاسر کشور تعریف شود.
آب مصرفی در سرتاسر دنیا به حساب و کتاب به دست مصرف کننده می رسد. بیشتر کشورها هزینه های انجام شده برای آبی که بدست مصرف کننده می رسد را برآورد کرده اند. در این کشورها بویژه اروپایی ها روی مصرف درست آب تأکید فراوان دارند و بطور قاطع، ناظر بر مصرف آب می باشند. در مدارس ابتدایی به دانش آموزان نقش آب و اهمیت و نوع مصرف آنرا می آموزند. در حقیقت از پایه نحوه چگونگی مصرف آب را به بچه ها و به خانواده ها یاد می دهند. در کشور ما هم اگر چنانچه برنامهریزی از پایه انجام شود و اهمیت آب را آموزش دهند، به این اندازه آب بدون کنترل هدر نمی شود.
با توجه به توانایی اقتصادی کشور، میتوان در بخش آب سرمایه گذاری های کلان انجام داد. حتی برای بخش های مرکزی و جنوبی کشور از پروژه های آب شیرین میتوان بهره برد. این کارشناس با اشاره به مشکلات استخراج این آب ها بیان کرد: ممکنست سازندهایی که آب را می توانند در خود نگه دارند، سازندهای شور باشند و در صورت حفاری این ریسک وجود دارد. بنابراین تا داده های زیر سطحی دقیق در دسترس نباشد، امکان اشتباه همیشه وجود خواهد داشت. اولین مناطقی که برای آبهای ژرف میتوان مطالعات را انجام داد رشته کوههای زاگرس است که سنگ های آهکی آن توانایی نگهداری آب را دارند، بویژه که داده های زیر سطحی برای رشته کوههای زاگرس وجود دارد. یکی دیگر از منابع آب، آب های کارستی هستند که در داخل سنگ آهک هایی که دارای تخلخل بالا، درز و شکاف فراوان و یا دارای حفره های زیاد که نتیجه فرآیندهای انحلالی هستند، پدید می آیند. نوع آب های کارستی و نیز ژرفای کوه های زاگرس را میتوان بر پایه داده های حفاری شرکت نفت برنامه ریزی کرد. بسیاری از سنگ آهک ها در سطح کشور وجود دارند که توانایی کارستی شدن را دارند. بیشتر چشمه ها و سراب های موجود در کشور و بویژه در کوه های زاگرس آبهایی که به بیرون رخنه کردهاند، آب های کارستی هستند. به نظر من کشف آب های کارستی، پروژه هایی زود بازده تر و ارزانتر میباشند. بسیاری از این آب ها از طریق کانالهای کارستی به بیرون از مرزهای باختری و نیز جنوب تخلیه می شوند. اکنون سازمان زمین شناسی مطالعات آب های کارستی را در دست انجام دارد. من و برخی از همکارانم پروژهای برای شناسایی آب هایی که از راه کانالهای کارستی به بیرون از مرزها رخنه پیدا می کنند را جهت همکاری ارایه کردیم ولی این پروژه پژوهشی به فراموشی سپرده شد.
من بر این باورم که هر منبع آبی را که داریم نباید شانس نگهداری و پایداری آنرا از بین ببریم و یک مملکت خشک و بیابانی و بی آب و علف به آیندگان تحویل دهیم. باید والدینی باشیم که ثروت خدادادی را پربارتر کرده و به آن ثروت بیفزاییم و آنگاه به فرزندانمان به ارث بگذاریم. هم ثروتها گرانبها هستند ولی آب گرانبهاترین است.
مدیریت منابع آب باید قوی و جدی شود. هیچ چیز به جز این مسئله نمی تواند جلوی تخریب منابع آب را بگیرد. مصارف آب باید روشن باشد و از ضایع شدن آن باید بطور جدی جلوگیری شود. ما هنوز که هنوز است بسیاری از آبهای سطحی را از دست می دهیم. آب هایی که از رشته کوه های البرز به سمت دریای خزر می روند، در زمستان که فعالیت کشاورزی وجود ندارد باید ذخیره و به سمت دشت مرکزی برگردانده شوند. این تفکر باید برای تمامی آب هایی که در پاییز و زمستان بدون استفاده اند توسعه یابد. به باور من همه سدهایی که بر روی رودخانه ساخته می شوند، نباید حتما از آنها انرژی تولید شود. سدهایی باهدف استفاده صرفا آب طراحی شوند و تنها برای مصارف کشاورزی و یا صنعتی و یا شرب اختصاص یابند. در این راستا ما باید بسوی انرژی های پاک حرکت کرده و از انرژی باد و خورشید بهره مند شویم. آب را تنها برای مصرف بکار بندیم.
اگر پژوهشی بر روی حجم آب های سیلابی چه در شمال و چه در جنوب به محیط های دریایی می رسند، صورت گیرد. آنگاه در می یابیم که چه ثروت های بزرگی را که می توانند نقش بزرگی در زندگی اجتماعی، شهری، روستایی، صنعت و کشاورزی داشته باشند را از دست می دهیم. با برنامه های درست باید این آب ها کنترل شوند.
دکتر سعیدی درباره سد گتوند نیز یادآور شد: در طی ساخت سد من مشاور زمین شناسی کارفرما بودم و به شدت با روند مطالعات بویژه در بخش های برآورد میزان شورشدگی آب سد گتوند مخالف بودم. به مشاور و کارفرما گفته بودم که منبع شورشدگی تنها توده سنگ کوله چپ دریاچه نبود. گفته بودم که این نمک یک لایه به نسبت ضخیم است که در کوله چپ توده بزرگی را تشکیل داده، در بستر رودخانه بیرون زدگی دارد و در کوله راست نیز به روشنی این نمک رخنمون دارد. از آن گذشته در بخش بالادست دریاچه رودی بنام رود شور وجود دارد که گرچه خشک است ولی در هنگام بارندگی های شدید، در آن آب جاری می شود و صدها تن نمک رسوب شده بستر آن را وارد رود کارون و دریاچه سد میکند. هیچگاه، نه مشاور و نه مسئولین آب و نیرو به آن توجه نکرده و عکس العملی نشان ندادند. آنها تنها در پی آب انداختن هر چه سریعتر سد بودند. من آن زمان پیشنهاد کردم که با هر سازه مهندسی این نمکها ایزوله شوند و مسیر رودخانه شور نیز منحرف گردد.
اگر گوش شنوایی بود اکنون، فاجعه شورشدگی آب دریاچه سد گتوند و از آن فاجعه بارتر آلوده شدن خاک دشت خوزستان و شور شدن خاک این پهنه در آینده روبرو نبودیم. اکنون دیده و شنیده می شود در اثر استفاده از آب های شور پایین دست سد گتوند نخلستان ها خشک شده و یا در حال خشک شدن اند.
ولی خاطرنشان کرد: سدسازی گرچه استفاده های زیادی دارد ولی صدمه های زیاد به اکوسیستم نیز میزند. اکنون کمکم در دنیا سد سازی دارد منسوخ می شود، مقدار زیادی از آب ها تبخیر شده و از دست می روند. یکی از عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه ساخت تعدادی سدهایی است که بر روی رودخانه هایی است که آب این دریاچه تأمین می کردند و در ساخت جاده از وسط آن نیز یکی از عوامل از بین رفتن و خشک شدن این دریاچه می باشد. اگر این دریاچه احیا نشود، فاجعه های دیگر زیست محیطی پدید خواهد آمد. بویژه که شنیده می شود، از نمکهای بستر آن بهره برداری می شود. با شخم زدن و بهم زدن بستر دریاچه، آب نمک های کنده شده را بسوی شهرها و زمین های کشاورزی برده و فاجعه دیگری پدید خواهد آمد. اگر چنانچه بستر دریاچه دست نخورده باقی بماند، نمک ها با از دست دادن آب خود سخت شده و کمتر بوسیله باد به این سو و آن سو منتقل میشوند.